داستان جشن تولد
بعد از کلی برنامه ریزی و انتظار بالاخره فردا جشن تولد مملی مامانه.کلی کار دارم برا فردا که باید انجام بدم، با اینکه مثلا از چند روز پیش دارم تدارک میبینم ولی باز هم کلی کار دارم،باید اتاق رو تزیین کنم و یه مقدار به خونه برسم اتاق مملی هم باید جمع و جور بشه که مهمونهای مرد و بفرستیم اونجاتازه میخوام براشون تلویزیون رو ببرم اونجا که با بازی فوتبال سرگرم بشنمیخوام برای فردا سالاد الویهدرست کنم ،یه سری تنقلات مثل پفک و ذرت و شیرینی و نوشابه وشربت و میوه هم گرفتم که بچه ها حسابی دوست دارن البته پودرژله و ظرف مخصوص ژله هم گرفتم که اگه وقت کردم درست میکنم،اصل کاری هم که کیک باشه ساعت 5/5 آمادس که باید بریم بیاریمش،راستی یه شمع موزیکال که گرفتم البته خود مملی انتخابش کرد،یه کلاه ناز هم عموش براش گرفتخلاصه این شرح آماده سازی تفلده، امیدوارم که همه چیز خوب و خوش باشه.کاش میشد همه دوستای نی نی مملی هم توی تولدش باشن حتما خییییییلی بیشتر خوش میگذشتفکر کنم تا شنبه نتونم بیام اینجا ولی بعدش با عکسهای جدید از تولد شاید هم فیلم میام