مملی جیجل

درد دل مادرانه

1390/6/22 18:50
نویسنده : مامانش
480 بازدید
اشتراک گذاری

درست یکسال پیش بود آخرای ماه رمضون ،همش فکر میکردم وقتی پسرم به دنیا میاد چه شکلیه ،شبیه من یا سجاد،وقتی بغلش کنم چه حسی داره،وقتی تو چشای نازش نگاه کنم چی میبینم تصویر خودمو،وقتی صداش میکنم و وقتی صدام کنه،چه حسی بهم دست میده،اصلا بچم سلامته؟ نکنه اتفاق پارسال دوباره تکرار بشه،اگه اینطوری بشه حتما من میمیرم. محمد عرفان برای من یه شروع دوباره بود ،از همون روز اول که فهمیدم یه زندگی داره توی دلم شکل میگیره یه امید دوباره توی وجودم پیدا شد.تمام 9ماه بارداری رو با استرس و ترس پشت سر گذاشتم ،نذری نموند که نکرده باشم،مرتب قرآن میخوندم و دعا میکردمو به آرامش میرسیدم ،هروقت دکترم ازم میپرسید اوضاع چطوره ،میگفتم میترسم،اون هم میگفت قرآن بخون.من هم به خاطر اینکه دستور استراحت مطلق داشتم از کارم اومدم بیرون و خونه نشین شدم. خلاصه تموم دوران بارداریم با استرس و یاد یه خاطره بد از بچه اولم گذشت،قبل از محمد عرفان ،ما صاحب یه دختر ناز شدیم ولی فقط 4 روز ،بعدش به خاطر یه مشکل که تا الان نمیدونیم چی بود،البته خود دکترا هم متوجه علتش نشدن و گفتن از هر 100 تا بچه یکی اینطوری میشه،البته بیشتر به این مورد که توی35هفتگی بدنیا اومد ربطش دادن،فوت کرد. خلاصه من بودم و یه دنیا غم که رو سرم انباشته بود و  تو این ناامیدی خدا محمد عرفان رو بهمون داد. حالا خودتون میتونید تصور کنید که مملی برای ما فقط یه بچه نیست یه شروع دوبارس.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

شیپلپلون
22 شهریور 90 23:44
بوووووووس
مامان ابوالفضل
23 شهریور 90 20:10
واقعا خدا خیلی بزرگه
مامان ماهان عشق ماشین
24 شهریور 90 13:26
خدا مملی عزیز رو واستون حفظ کنه.
نازنین نرگس نفس مامان
26 شهریور 90 17:04
خانمی نظر خصوصی داشتی ها چک کردی


آره عزیزم خوندم.خدا نازی جون رو برات نگه داره ایشالا عروسی و دانشگاه رفتنش،خدا بزرگه ،ایشالا توی اون دنیا فرشته های نازی منتظرمون هستند که ببرنمون بهشششششت.
نازنین نرگس نفس مامان
26 شهریور 90 17:06
خدا رو شکر که پایان ان همه سختی شد مملی ناز جیجل مامان و بابادر پناه مولا باشه مملی ناز
داود
22 آبان 90 21:58
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مملی جیجل می باشد