روزگار مامان مملییییییییییییی...
سلام دوستای گلم دلم برای همه دوستای نی نیم و ماماناشون تنگ شده بود آخه خیلی سرم شلوغ بود میدونیییییید ما داریم اسباب کشی میکنیم خونه خودمون ،من هم تا فرصت پیدا میکنم شروع میکنم به جمع و جور کردن وسایلمون آخه عرفان وقتی بیداره نمیذاره من کاری بکنم فقط باید در اختیار خودش باشم و باهاش بازی کنم برای همین وقت نمیکردم بیام اینجا،الان هم مثلا نشسته توی بغلم فقط یکی از دستاش در اختیارمه...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی