ساعات اولیه 11 ماهگی جیجل...
مملی جونم دیشب 10 ماهگیت پر شدهمزمان با شب عید نیمه شعبان ،سال گذشته همین موقع هنوز تو توی دل مامانی بودیمن برای سلامتی تو نذر کردم سالهای بعد شله زرد درست کنم ،آخه خودم خیلی دوست دارمدیشب هم طبق قرار شله زرد رو درست کردم و امروز بین همسایه ها و فامیل پخشش کردیمدیشب ساعت 1 بود که هوس بازی کردن کردی ،من هم بردمت توی اتاق خواب وشروع کردی به بازی کردن و من هم هاج و واج نگات میکردم آخه همش بازیهای عجیب وغریب میکردیاز تخت بالا رفتی اون هم سریع و بدون هیج مشکلی،میخواستی از در هم بالا بری ولی وقتی دیدی که نمیشه با دستت محکم میکوبیدی روی درگیر داده بودی به کتاب مفاتیح و میخواستی حتما از روی میز بندازیش پایین ،هیچ طوری هم فراموشش نمیکردی،خلاصه من که در تعجب کامل بودم، دوربین دستم بود و از حرکات تازت عکس میگرفتمحالا بعدن عکسهات رو که درست کردم میذارم.این پست رو بعد از حدود 2ساعت دارم تموم میکنم آخه تو همش داری حرکاتی میکنی که شبیه خود کشی ان