برای نفس مامان
سلام عزیزم بعد از یه مدت طولانی دارم برات خاطرات مینویسم آخه یه مدتی من زیاد روبه راه نبودم آخه ما منتظر یه داداشی کوچمولو هستیم البته اومدنش داره نزدیک میشه خلاصه من امروز همت کردم و اومدم خاطرات و اتفاقات این چند وقت رو برات بنویسم البته توی دفتر خاطراتت نوشتم ولی اینجا هم یه مزه دیگه ای میده... امسال که گذشت تو از مهر ماه آمادگی رفتی و همزمان زبانکده هم کلاس میرفتی که الان آخرهای ترم چهار هستی البته از بعد از عید آمادگی رو تموم کردی آخه هوا خیلی گرم شدهراستی حدود چهار ماه هم ژیمناستیک رفتی که چند روز نمیفرستمت ولی از مهر دوباره میری چونکه هم استعداد داری هم علاقه... خلاصه اینکه مهر امسال میری پیش دبستان و بعد از کلی تحقیق یه مدرسه خوب برات پیدا کردیم که تیر ماه میریم برای ثبت نام امیدوارم که تو هم خوشت بیاد