بالاخره اول گفتی بابا...
مملی جونم از چند ماه پیش من و بابایی باهم دیگه شرط بسته بودیم که تو اول میگی بابا یا مامان بالاخره دیشب بابایی برد و تو اول گفتی بابا البته با راستی این چه حکمتیه که همه بچه ها اول میگن بابا؟؟؟ ...
مامانی امروز غمگینه
مملی جونم امروز جواب امتحانی که چند روز پیش داده بودم اومد ولی من حد نصاب نمره رو نگرفتم خیلی خیلی ناراحنم البته رفتم توی ذخیره ها ،حالا باید صبر کنم ولی زیاد امیدوار نیستم ...
اینجا من و مامان جون داشتیم با هم حرف میزدیم وقتی برگشیم و پشت سرمونو نگاه کردیم دیدیم ...
جیجلی پات خومزس؟
10 روز آخر نه ماهگی
مملی جونم امشب وارد ده ماهگی میشی البته توی شناسنامت تاریخ فردا رو نوشتن چون ساعت 11:45 به دنیا اومدی،الاهی مامان فدات بشه دیروز به طور رسمی شروع کردی به دست زدن تند تند وخیلی خوشکل میگم رسمی چون قبلا کم دست میزدی.راستی نگفتم از قهر کردنات قربونت برم وقتی یه چیزی ازم بخوای و دیر متوجه بشم یا مثلا بخوای بغلت کنم و یکم دیر برسم نگام میکنی و ابروهاتو میبری تو هم و جیغ میزنی،عاشق قهر کردنتم مامانی ...
ماجراهای ایستادن مملی جیجل
از وقتی 2 روز بود وارد 9 ماهگی شده بودی و تازه یاد گرفته بودی که قشنگ روی چهاردستو پا بری شروع کردی به تکیه دادن روی وسایل یا من و سعی میکردی که وایسی الان چند روزه که به محض ایستادن دستاتو ول میکنی و بعضی وقتا که نگیرمت کله پا میشی گلم خیلی عجله داره راه بره ...
شیرین کاریهایی مملی
عزیز دلم از وقتی 8ماهگیت تموم شده تقریبا هر روز یه شیرین کاری جدید انجام میدی مثلا وقتی بغل مامان یا بابا باشی هر چیزی که دستت باشه پرت میکنی و میخوای خمت کنیم که خودت برش داری،بعضی وقتها تا 10 مرتبه این کار رو انجام میدی .خیلی از مزه انگشت شصتت خوشت میاد چون هر موقع که بتونی سریع میری سراغ پات و اونو میخوری.چند روزه که با دوتا دستت حرکت بیا بیا رو انجام میدی و بای بای کوچیک کوچیک هم انجام میدی راستی نگفتم که تقریبا تموم فامیل عاشق خنده هاتن و هر جا میریم همه سعی میکنن بخندوننت چون خیلی ملوس و دوست داشتنی میشی یکی دیگه از بازیهات اینه که دو نفر وایسن روبروی هم و تو از بغل یکی بپری تو بغل اون یکی و مرتب این کارو تکرار کنی حساسیت عجیبی هم به د...