مملی جیجل

ماجرای سفر به استان بوشهر

بعد از چند روز سلام ما یعنی من و باباسجاد و مملی و خونه بابا جون اینا و خونه عمو علی اینا و عمو رضا با هم دیگه رفتیم بوشهر در واقع رفتیم بندر دیلم ،از اهواز تا اونجا حدود 3ساعت و اندی راهه،ما هم که ساعت 5صبح راه افتادیم ساعت 8 رسیدیم البته من که حسابی خسته و خواب آلود بودم به محض اینکه چشمم به خلیج فارس افتاد حالم سر جاش اومد، جاتون خالی خیلی خوب بود مملی رو هم بردیم تو آب نمیدونست تعجب کنه یا بازی خلاصه بعد از کلی خرید وکشت و گذار بعد از ظهر برگشیم حدود ساعت 7 خونه بودیم عکسهاشو هم میذارم که ببینید. ...
11 تير 1390

یه تبلیغ ناز و مامانی

یه ویدئو قشنگ و کوتاه که تبلیغ پوشک مولیکس ترکیست گمونم، خیلی قشنگ و بانمکه، حتماً ببینیدش، دوستای عزیز مملی حتماً نوشته قرمز رنگ زیر ویدئو رو بخونن...   توجه: دوستان عزیز خیلیها با تصاویر مشکل داشتن، مدتی من بدون اینکه هواسم باشه تصاویر رو لینک نمیکردم اما جدیداً و قدیماً همه لینک هستند، یعنی درسته که دیر باز میشن اما این به دلیل سایز و کیفیتشونه، که با کلیک کردن روی تصاویر میتونن سایز بزرگشونو ببینن، البته با کلیک راست و Show Picture میتونن برای اونائی که لینک نیستن استفاده کنن تا سایز اصلی دستشون بیاد، درباره ویدئو ها هم خدمتتون عرض کنم از این به بعد هرچه ویدئو جالب از مملی و تبلیغات کارتونی دستم بیاد براتون میزارم که...
6 تير 1390

ماجرای خواب مملی و...

مملی جونم جیجل مامان  وقتی که تازه به دنیا  اومده بودی و چوچولو بودی پیش خودم میخوابیدی ، وقتی که یکم بزرگتر شدی یعنی حدود 3 ماهگی تصمیم گرفتیم که بذاریمت توی تخت خودت اما من اصلا خوابم نمیبرد همش فکر میکردم یه چیزی کم دارم مرتب بلند میشدم و نگات میکردم تا اینکه تصمیم گرفتم دوباره بذارمت پیش خودم اما بعد از چند روز فهمیدم کار خطرناکیه چون بابایی خیلی بد تو خواب تکون تکون میخوره الان چند شب که رو زمین میخوابیم حالا نوبت تو شده که غافلگیرم کنی میدونی چند بار نصف شب تو آشپزخونه پیدات کردم اون هم در حال بازی کردن ، خیلی خطرناک شدی نمیدونم دیگه باید چیکار کنم... ...
2 تير 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مملی جیجل می باشد